نوشته شده توسط : زهرا

cbc

یکی از آزمایش های مهم در ازمایشگاه های بیولوژِی است که مبنای 

 

آزمایشات هماتولوژی است.

 

 

هدف آزمایش شمارش تعداد گلبول های خونی از جمله گلبول های سفید خون

 

است.

 

 

blood:

 

 

1.plasma  

 

 


 

2.cells که به سه دسته ی RBC; WBC , plateletsتقسیم بندی میشوند

 

 

WBC ها دو دسته اند :

 

 

1.granulocyte که شامل :

 

 

الف. نوتروفیل ها : 65%

 

 


 

ب.بازوفیل ها 1-2% 

 

 

 

 

 

ج.ائوزینوفیل ها 1-0/5%

 

 

 

 

 

2.agranulocyte ;که به دو دوسته

 

 

الف. لنفوسیت ها 25%

 

 


 

ب. مونوسیت ها 10-15%

 

 

 


 



:: موضوعات مرتبط: میکروبیولوژِی , ,
:: بازدید از این مطلب : 2060
|
امتیاز مطلب : 80
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
تاریخ انتشار : 10 آبان 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زهرا

مروری کلی بر ساختمان عمومی باکتری ها

 

به نام خدا

ساختمان باکتری ها از چه بخش هایی تشکیل شده است؟

این بخش ها دارای چه ویژگی هایی هستند و چه وظایفی را بر عهده دارند؟

در این پست می خواهیم مروری به ساختمان عمومی باکتری ها داشته باشیم . مسلماً ساختمان باکتری ها از گونه ای به گونه ای دیگر متفاوت است اما به طور کلی همگی آنها از لحاظ ساختاری دارای یک چهاچوب مشترک هستند که لازمه ی زیستن این موجودات می باشد که به شرح آن می پردازیم.

امید است شرح مختصری که در این قسمت داده خواهد شد تصور مناسبی از ساختمان باکتری در ذهن خواننده ایجاد کند که به واسطه ی آن ، باکتری شناسی پایه را بسیار روانتر مطالعه کند.

اکثر باکتری ها جهت ادامه حیات نیازمند رطوبت هستند و شرایط خشکی فقط برای برخی از باکتری ها قابل تحمل است  البته آن دسته نیز در خشکی مطلق از بین خواهند رفت. پس شرایط زیست باکتری ها اکثراً مرطوب است و باکتری توسط آب احاطه شده است. در گام نخست میدانیم که شرایط درون سلولی معمولا نسبت به بیرون از سلول دارای پتانسیل اسمزی بالاتری است ، به این معنا که سلول تمایل بالایی به جذب آب دارد زیرا درون سیتوپلاسم سلول باکتری موادی مثل املاح ، یونها ، پروتئین ها ، ترکیبات قندی و .... وجود دارد که همگی جاذب آب بوده و تمایل کلی سلول باکتری را برای جذب آب بالا می برد.

باکتری ها دارای غشاء سیتوپلاسمی هستند که سیتوپلاسم آنها را احاطه کرده است .این غشاء پس از مدتی که سلول باکتری آب جذب کند خواهد ترکید. اما چه می شود که باکتری ها دچار چنین مشکلی نمی شوند؟

 

 

 

سلول های یوکاریوتی ، مثل سلول های بدن ما چندین مکانیسم مختلف جهت مقابله با این مشکل دارند که از آنها می توان به وجود اسکلت درون سلولی از جنس اکتین یا میکروتوبول ها اشاره کرد که به غشای سلولی اتصال دارد و علاوه بر اینکه به سلول یوکاریوتی شکل می دهند ، سلول را نیز در برابر فشار های اسمزی محافظت می کنند. اما باکتری ها فاقد چنین ساختاری هستند. باکتری ها دارای یک اسکلت خارج سلولی هستند که علاوه بر اینکه به هر باکتری شکل خاص آن باکتر ی را می دهد ، باکتری را در برابر فشار اسمزی محافظت می کند و اجازه نمی دهد که غشاء باکتری از یک حد خاص بزرگتر شود. این ساختمان توری مانند که باکتری را احاطه کرده است در باکتری های مختلف دارای ترکیبات متفاوتی است و دیواره سلولی باکتریای نام دارد که در بخش دیواره باکتری ها به طور مفصل به آن خواهیم پرداخت.

در دسته ای از باکتری ها موسوم به باکتری ها گرم منفی غشاء دیگری علاوه بر غشاء سیتوپلاسمی وجود دارد که جایگاه آن روی دیواره سلولی باکتری است و درواقع دیواره سلولی را کاملا در بر گرفته است به طوریکه با فضای بیرون ارتباطی مستقیم ندارد. اما در دسته ی دیگری از باکتری ها که باکتری های گرم مثبت نام دارند این غشاء خارجی وجود ندارد و دیواره سلولی با محیط بیرون در تماس مستقیم قرار دارد. (البته در صورت فقدان کپسول)

 

کپسول (capsule) : به طور کلی میکروارگانیسم ها تمایل به اتصال به میزبان خود دارند بطوریکه اتصال به میزبان در باکتری های مهم در پزشکی یکی از ضروری ترین مراحل جهت ایجاد بیماری است. باکتری ها جهت اتصال به میزبان از چندین مکانیسم مختلف استفاده می کنند که یکی از آنها کپسولی است که خارجی ترین لایه پوششی باکتری هاست که البته در همه باکتری ها وجود ندارد. کپسول خود به چندین نوع از لحاظ مواد تشکیل دهنده و نوع ساختمان کپسول ، تقسیم می شود که در آینده در جای خود بحث خواهد شد. اتصال به میزبان و محیط اطراف تنها وظیفه ی کپسول باکتری به حساب نمی آید و یکی از اصلی ترین وظایف کپسول باکتری فرار از سیستم ایمنی میزبان خود می باشد بطوریکه بیماری زایی برخی باکتری ها مستقیماً به کپسول آنها بستگی دارد (مانند پنموکوک)

تاژک (flagella): پس از مدتی باکتری مواد غذایی اطراف خود را جذب و مصرف می کند و جای فعلی آن دیگر جای مناسبی جهت ادامه زندگی نیست زیرا از لحاظ مواد غذایی فقیر شده است و باید به مکانی غنی تر از لحاظ مواد غذایی نقل مکان کند که این وظیفه عمدتاً بر عهده اندامکی به نام تاژک می باشد که با حرکت دورانی خود باکتری را به جلو می راند. البته جالب است بدانید که تاژک تنها ابزار حرکتی باکتری نیست بلکه باکتری از مکانیسم های متفاوتی جهت حرکت استفاده می کند که در بخش حرکت (motility) بطور مفصل به آن خواهیم پرداخت.

پیلی(pili) : گفتیم که یکی از وظایف کپسول ، اتصال به میزبان است ، اما اصلی ترین فاکتور اتصالی باکتری ها به میزبان بر عهده ساختاری مو مانند به نام پیلی است. پیلی ها زوائدی هستند که از سطح باکتری به بیرون زده اند و از تاژک کوتاهتر هستند، پیلی ها وظایف بسیار مهمی در رابطه با تولید مثل جنسی نیز بر عهده دارند. جالب است بدانید که بر خلاف تصور رایج ، برخی از انواع پیلی ها در حرکت باکتری نقش اساسی دارند که در جای خود در بخش پیلی به طور کامل به آنها خواهیم پرداخت.

غشاء سیتوپلاسمی (cytoplamic membrane) : سلولی یوکاریوتی مانند سلول بدن خود ما را در نظر بگیرید ، دراین سلول تمام وظایف بین اندامک های مختلف تقسیم شده است ، برای مثال میتوکندری کارخانه ی تولیدانرژی سلول به حساب می آید و چربی ها ، قند ها ، .. پس از شکسته شدن تبدیل به واسطه های پر انرژی مانند NADH+ و FADH2 تبدیل شده و وارد میتوکندری می شوند و در آنجا نهایتاً توسط واکنش های اکسیداسیون و احیاء تبدیل به ATP می شوند. یا اینکه در هسته ی سلول های ما ماده وراثتی قرار دارد و تکثیر و رونویسی از آنها نیز در همان هسته صورت می گیرد، دستگاه گلژی نیز کار بسته بندی را در سلول های ما بر عهده دارد و برای مثال اگر قرار باشد که پروتئینی بزرگ به سطح سلول فرستاده شود ، توسط دستگاه گلژی به دور آن غشائی ایجاد می شود و به سطح سلول فرستاده می شود. غشاء سلولی ما نیز خاصیت نفوذپذیری انتخابی داشته و انتقال مواد غذایی را به درون سلول مدیریت می کنند. تمامی موارد گفته شده به خاطر این است که هر بخشی که در سلول های ما وظیفه ای اساسی دارد توسط غشاء جدا شده است و تبدیل به اندامکی غشاء دار شده است.

میدانیم که یکی از اصلی ترین تفاوت های یوکاریوت ها و پروکاریوت ها عدم وجود اندامک های غشاء دار در سلول های پروکاریوتی است، از آنجا که در پروکاریوت ها اندامک های غشاءداری مانند آنچه که در یوکاریوتها به آن اشاره کردیم وجود ندارد این سوال پیش می آید که این وظایف در سلول باکتری بر عهده ی کدام بخش است؟؟

جالب است بدانید که غشاء سیتوپلاسمی باکتری ها از غشاء سیتوپلاسمی یوکاریوت ها پیچیده تر است! واکنش های اکسیداسون و احیایی که در میتوکندری سلول های یوکاریوتی اتفاق می افتد ، در باکتری ها در غشاء سیتوپلاسمی آنها انجام می شود و نهایتاً تولید ATP در آنجا صورت می گیرد. در طی تقسیم سلولی باکتری ها اتصال کروموزوم باکتری به غشاء سیتوپلاسمی یک مرحله ی اساسی جهت تقسیم می باشد. خاصیت نفودپذیری انتخابی ، ورود مواد به صورت انتخابی و فاگوسیته کردن ذرات خارجی از دیگر اعمالی است که توسط غشاء سیتوپلاسمی باکتری ها صورت می گیرد.

 

اسپور (spore) : در شرایط سخت مانند زمانیکه مواد غذایی در محیط کاهش می یابد باکتری از چه روشی برای بهبود شرایط استفاده می کند؟ یکی از راه های مواجهه با این مشکل این است که به واسطه تاژک یا دیگر مکانیسم های حرکتی به مکانی دیگر نقل مکان کند. اما اگر شرایط کلی محیط بسیار سخت باشد و جایی مناسب باقی نمانده باشد باکتری در اطراف خود لایه ای محافظتی به وجود می آورد و مواد غیر ضروری را از سلول خارج کرده و آب درون سیتوپلاسم خود را نیز تا حد ممکن کاهش می دهد و به فرم بسیار مقاومی تبدیل می شود که مقاوم ترین فرم حیات در کره ی خاکی ما نیز محسوب می شود سپس به خوابی عمیق فرو می رود تا زمانیکه دوباره شرایط به حد مطلوب خود برسد ، آنگاه دوباره به فرم اولیه تبدیل می شود و زندگی را از سر می گیرد. باید در نظر داشت که تمام باکتری ها قدرت تولید اسپور ندارند و فقط دسته ای از باکتری های گرم مثبت و چندین باکتری دیگر دارای این توانایی هستند.

 

 امیدوارم که شرح مختصری که بر ساختمان عمومی باکتری ها داده شد مفید بوده و مورد توجه شما دوست عزیز قرار گرفته باشد. هریک از موارد گفته شده به طور کامل و مفصل در جای خود در قسمت باکتری شناسی پایه بحث خواهد شد.

 

Image References :

http://www.biologycorner.com/bio4/pathology/bacteria.html

http://www.micro.cornell.edu/cals/micro/research/labs/angert-lab/bacterialendo.cfm

 




:: موضوعات مرتبط: میکروبیولوژِی , ,
:: بازدید از این مطلب : 5869
|
امتیاز مطلب : 84
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23
تاریخ انتشار : 8 آبان 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زهرا

 

1-  آشنایی با وسایل و روش اندازه گیری مقدار گرما

2-  تعیین گرمای ویژه مواد جامد و مایع

آشنایی:

  مقدار گرما از روی میزان تغییری که گرما در خواص قابل اندازه گیری ماده ایجاد می کند ، تعیین می شود. یکی از مناسب ترین این خواص دمای ماده است. گرمای داده شده به ماده در اغلب مواقع سبب بالا بردن دمای آن می شود. میزان گرمایی که دمای جسم را به اندازه واحد دما تغییر می دهد ظرفیت گرمایی جسم نامیده می شود.

اگر مقدار گرمای داده شده به جسم را با Q و تغییر دمای آن را با Δθ نشان دهیم،  a، ظرفیت گرمایی جسم از رابطه a=Q/Δθ  به دست می آید. برای یک ماده خالص ظرفیت گرمایی واحد جرم آن ماده را گرمایی ویژه آن می نامند و با c نشان می دهند بنا بر این ظرفیت گرمایی جرم m از یک ماده خالص از رابطه  A=mc تعیین می شود.

  گرمای ویژه آب خالص بنا به تعریف کالری برابر یک کالری بر گرم بر درجه سانتیگراد است . بنا بر این جسمی که ظرفیت گرمایی آن A است در مقابل گرما نقشی معادل A گرم آب دارد. به همین دلیل A را ارزش آبی جسم نیز می نامند.

 

روش آزمایش :

برای تعیین هر کاری از مشخصه های گرمایی فوق دو (یا چند) ماده با دمای متفاوت اولیه را درون ظرفی که از محیط ایزوله شده باشد یعنی با محیط تبادل گرمایی نکند به نام کالریمتر(گرماسنج) مخلوط می کنند. کالریمتر یک ظرف دو جداره است که بین دو جداره آن خلاء شده است و یا به هر نحو با ریختن مواد عایق گرما، هوای آن خارج شده است. در یک کالریمتر خوب مشابه فلاسک، جدار خارجی آن را برای جلوگیری از تشعشع آینه می کنند. کالریمتر شامل دماسنج ، هم زن، در پوش عایق و در بعضی گونه ها مجهز به یک فیلامای الکتریکی جهت گرم کردن محتویات درون آن است. در آزمایشهای گرماسنجی به دلایل مختلف از جمله داشتن گرمای ویژه کاملا معین و سهولت تبادل گرما و به تعادل رسیدن آن با مواد دیگر مخلوط ، غالبا یکی از مواد مخلوط را آب اختیار می کنند. به هر صورت روش آزمایش به این ترتیب است که mc گرم از یک ماده سرد (که لازم است مایع باشد) با گرمای ویژه Cc را درون کالریمتر می ریزند و پس از هم زدن و تعادل گرمایی داخل دمای آن را اندازه می گیرند. (θc) سپس به سرعت مقداری از یک ماده گرم به جرم mH و گرمای ویژه CH و دمای θH را به ظرف اضافه می کنند پس از حصول تعادل مجدد دمای مجدد دمای مخلوط را اندازه می گیریم (θF ( . طبق اصل اول ترمودینامیک گرمای گرفته شده توسط کلیه اجسامی که در تبادل گرما شرکت می کنند برابر صفر است :

mc Cc (θF - θc) + A (θF - θc) + mH CH (θF - θH) = 0

که در آن A ارزش آبی کالریمتر است.

روش آزمایش :

1) تعیین ارزش آبی کالریمتر : کالریمتر را تمیز و خشک کرده و جرم آن را اندازه می گیریم.(m). سپس در حدود یک ظرفیت آن آب سرد در آن بریزید و مجددا جرم آن را تعیین کنید. پس از هم زدن دمای داخل کالریمتر را اندازه می گیریم (θc) . پس از تعیین دمای آب گرم (θH)  در پوش کالریمتر را بر می داریم و به سرعت حدود یک سوم دیگر از ظرفیت ظرف به آن آب گرم اضافه کنید و در پوش کالریمتر را می بندیم و پس از حصول تعادل دمای آن را اندازه می گیریم (دمای تعادل یا نهایی θH ) یک بار دیگر جرم کالریمتر و محتویات آن را اندازه می گیریم . مقادیر را یادداشت کنید. برای بار دوم آزمایش را با مقادیر متفاوت آب سرد و گرم و دمای آنها تکرار کنید.

2) تعیین گرمای ویژه جسم جامد : مشابه مرحله اول رفتار می کنیم با این تفاوت که جسم گرم را جامدی که در آب در حال جوش است می گیریم.






 

 

به سوالات زیر پاسخ دهید:

 

 

 

1-چه تفاوتی بین ظرفیت گرمایی و ظرفیت گرمایی ویژه وجود دارد؟

ظرفیت گرمایی مقدار گرمای مورد نیاز برای تغییر دمای جسم به اندازه0C1 است ولی در ظرفیت گرمایی ویژه گرمایی ویژه گرمایی مورد نیاز برای گرم کردن به اندازه یک درجه سانتیگراد برای واحد جرم جسم است.

 

 

 

2-آیا ظرفیت گرمایی ویژه به دما بستگی دارد؟

بله طبق رابطه                 با آن رابطه عکس دارد.

 

 

 

 

3-کالری را تعریف کنید و بگویید هر کالری چند ژول است؟

مقدار گرمای مورد نیاز برای تغییر دمای یک گرم آب از 0C 14/5  به0C 16/5 و هر کالری 4/18 ژول است .

 

 

 

4- دما با گرما چه تفاوتی دارد؟

دما معیاری برای حرارت سنجی است ولی گرما صورتی از انرژی است که قابل تبدیل به انرژی مکانیکی است.

 

 

 

5- خطای مطلق و خطای نسبی در اندازه گیری ظرفیت گرمایی کالریمتر را بدست آورید؟



:: موضوعات مرتبط: فیزیک1 , ,
:: بازدید از این مطلب : 4146
|
امتیاز مطلب : 75
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
تاریخ انتشار : 4 آبان 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زهرا

 

 جمجمه  Skull نماهاي:

 جلو anterior      كنار lateral      پشت   posterior


 

 لگن Pelvis:

نماي جلوي anterior       نماي پشتي posterior
   

 

 

 دست hand

 پشت دست dorsal      كف دست palmar

 

 

 پا foot

نماي پشت پاdorsal        نماي كناري lateral

 

 

 

اندام فوقاني Upper Extremity كتف scapula

 ventralنماي پشتي       نماي شكمي dorsal                ترقوه     clavicle



:: موضوعات مرتبط: آناتومی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1631
|
امتیاز مطلب : 88
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
تاریخ انتشار : 3 آبان 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زهرا

سلول های خونی دسته ای از سلول ها که در بافت های خونی وجود دارند. چنان که در یک لوله ازمایشی

ریخته شود بعد از مدتی به سه جز به شرح زیر تقسیم میشود:

1.red blood cell گلبو ها ی قر مز خون :

گلبولهای قرمز (اریتروسیتها) به شکل دیسکهای مقعرالطرفین ، بدون هسته و 8 - 7 میکرومتر قطر را

دارند در انتقال اکسیژن و دی‌اکسید کربن دارند و به تعداد تقریبی 5 میلیون در هر میلیمتر مکعب خون یافت

می‌شوند گلبولهای قرمز زنده‌اند و مواد غذایی را از راه تخمیر بدست می‌آورند، زیرا میتوکندری ندارند و

همچنین هسته متوسط گلبولهای قرمز 120 روز است برای اینکه میزان گلبولهای قرمز در خون ثابت بماند

باید در هر ثانیه حدود یک میلیون گلبول قرمز در مغز استخوان ساخته شود. گلبولهای قرمز در دوره جنینی

در کبد به طحال و گره‌های لنفاوی ساخته می‌شود اما در ماههای آخر دوره جنینی و پس از تولد تنها در

مغز قرمز استخوان بوجود می‌آید.



در مغز استخوان بافت زاینده‌ای وجود دارد که با چند تقسیم سلولی گلبولهای قرمز را می‌سازد. سلولهای

زاینده در ضمن این تغییرات هسته خود را از دست می‌دهند و مقداری زیادی هموگلوبین در ستوپلاسم خود

می‌سازند. فعالیت ماهیچه‌ای ، صعود به ارتفاعات و گرم شدن هوا تولید گلبولهای قرمز را افزایش می‌دهد

سلولهای مولد گلبولهای قرمز در مغز استخوان نسبت به اشعه ایکس بسیار حساسند و کمبود ویتامین B12 ،

آهن ، مس در غذا نیز موجب کاهش تولید گلبولهای قرمز می‌شوند.


2.wait blood cell گلبول های سفید خون :

این گلبولها در مغز استخوان ، تیموس ، گره‌های لنفاوی و طحال تولید می‌شوند گلبولهای سفید کلیه اجزای

یک سلول جانوری را دارند و همه نوع فعالیتهای حیاتی را انجام می‌دهند. تعداد گلبولهای سفید در هر

 

میلیمتر مکعب خون انسان در حدود هفت هزار است که در مقایسه با تعداد گلبولهای قرمز این مقدار بسیار

کم است. گلبولهای سفید به دو گروه گرانولوسیت (دانه‌دار) و آگرانولوسیت (بدون دانه) تقسیم می‌کنند.

گرانولوسیتها


هسته چند قسمتی و سیتوپلاسم آنها دانه‌دار است و 70 درصد از گلبولهای سفید خون را تشکیل می‌دهند. این

گلبولها خاصیت بیگانه خواری دارند و به هنگام گردش در خون ، باکتریها و سایر مواد خارجی را با ایجاد

پاهای کاذب و عمل فاگوسیتوز به درون خود می‌کشند و آنها را هضم می‌کنند و از بین می‌برند. این گلبولها

همچنین می‌توانند از میان سلولهای پوششی جدار مویرگها عبور کرده و وارد فضای بین سلولی شوند و این

عمل سلولهای سفید را دیاپدز می‌گویند. گرانولوسیتها به سه گروه تقسیم می‌شوند.

نوتروفیلها


سلولهای کروی ، هسته دارای دو یا چهار لب پیوسته به هم توسط رشته‌های باریک است. 15 - 12

میکرومتر قطر دارند. و کار فاگوسیتوز (ریزه خواری) جانداران میکروسکوپی را انجام می‌دهند.

بازوفیلها


سلولهای کروی ، هسته با دو لب نامشخص و 12 - 10 میکرومتر قطر دارند. و هیستامین که باعث التهاب

بافتها می‌شود و هپارین که جلوگیری از تشکیل لخته می‌کند را آزاد می‌سازند.

ائوزینوفیلها


سلولهای کروی ، هسته‌ها اغلب دو لب دارند، 12 - 10 میکرومتر قطر دارند و مواد شیمیایی که باعث

 

کاهش التهاب می‌شود ترشح می‌کنند و به کرمهای انگلی معینی حمله می‌کنند.

آگرانولوسیتها


هسته نسبتا درشت و سیتوپلاسم یکنواخت دارند و شامل لنفوسیتها و مونوسیتها هستند.

لنفوسیتها


سلولهای کروی با هسته گرد ، سیتوپلاسم تشکیل حلقه باریک را در اطاف هسته می دهد 8 - 6 میکرومتر

قطر دارند. لنفوسیتها در افراد بالغ حدود 25 درصد از گلبولهای سفید را تشکیل می‌دهند. و بیشتر در

دستگاه لنفاوی یافت می‌شوند. لنفوسیتها دو نوعند : نوع B که در مغز استخوان تولید و بالغ می‌شوند. اما در

گره‌های لنفاوی جای می‌گیرند و نوع T که پس از ساخته شدن در مغز استخوان در تیموس مراحل رشد و

نمو خود را طی می‌کنند.

ظاهر لنفوسیتها T , B در زیر میکروسکوپ بهم شبیه است اما فاصله‌های آنها متفاوت است. سلولهای B

آنتی کور (پادتن) ترشح می‌کنند. آنتی کورها ملکولهای پروتئینی و از نوع گلوبولین‌ها هستند. سلولهای T ب

ر خلاف سلولهای B در سطح فرد گیرنده‌های آنتی کور مانندی دارد که به کمک آنها به آنتی ژن میکروبها

می‌چسبند. بدین ترتیب سلولهای T متحرک هستند و خود به محل عفونت یافته می‌روند

.

مونوسیتها
سلولهای کروی یا نامنظم می‌باشند. هسته‌ها گرد یا کلیدی شکل و یا نعل اسبی شکلند. نسبت به لنفوسیتها ،

سیتوپلاسم بیشتری دارند. 15 - 10 میکرومتر دارند. در خون به عنوان سلولهای فاگوسیت کننده عمل

می‌کنند دستگاه گردش خون را ترک کرده و تبدیل به ماکروفاژها می‌شوند که باکتریها ، سلولهای مرده ،

اجزای سلولی و بقایای درون بافتی را فاگوسیتوز می‌کنند در بدن بخصوص در کبد ، طحال و گره‌های

لنفاوی یافت می‌شود.

3.پلاکت ها:

این سلولها بسیار ریزند و شامل قطعات سلولی که بوسیله غشای سلولی است احاطه شده است و حاوی

دانه‌هایی می‌باشند 5 - 2 میکرومتر قطر دارند. و در عمل انعقاد خون نقش دارند و مواد شیمیایی لازم را

برای لخته خون آزاد می‌کنند .

روش آزمایش:

مطالعه سلولهای خونی در زیر میکروسکوپ


برای مطالعه سلولهای خونی ابتدا قطره‌ای از خون را روی لام شیشه‌ای گذاشته و با استفاده از لام دیگری

آن را پخش می‌کنیم (تهیه گسترش خونی یا blood smear). پس از خشک شدن گسترش خونی ، آن را با

الکل متیلیک فیکسه کرده و سپس رنگ آمیزی می‌کنیم. برای رنگ آمیزی می‌توان از گیمسا ، رایت و یا

می‌گرون والد استفاده کرد. بعد از شستشوی رنگهای اضافی و خشک کردن لام آن را در زیر

میکروسکوپ مطالعه کرده و انواع سلولهای خونی را تشخیص می‌دهیم.

نمونه ای از سلو خونی در زیر میکروسکوپ:

 



:: موضوعات مرتبط: میکروبیولوژِی , ,
:: بازدید از این مطلب : 14174
|
امتیاز مطلب : 75
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23
تاریخ انتشار : 2 آبان 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زهرا
 
 
image43 image44 image45 image46 image47 image48 image49
image50 image51 image52 image53 image54 image55 image56
image57 image58 image59 image60 image61 image62 image63
image64 image65 image66 image67 image68 image69 image70
image71 image72 image73 image74 image75 image76 image77
image78 image79 image80 image81 image82 image83 image84


:: موضوعات مرتبط: آناتومی , ,
:: بازدید از این مطلب : 984
|
امتیاز مطلب : 60
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22
تاریخ انتشار : 2 آبان 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زهرا

Illustrations: Thumbnails, 1–42
 
image1 image2 image3 image4 image5 image6 image7
image8 image9 image10 image11 image12 image13 image14
image15 image16 image17 image18 image19 image20 image21
image22 image23 image24 image25 image26 image27 image28
image29 image30 image31 image32 image33 image34 image35
image36 image37 image38 image39 image40 image41 image42


:: موضوعات مرتبط: آناتومی , ,
:: بازدید از این مطلب : 894
|
امتیاز مطلب : 44
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : 2 آبان 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زهرا

طر داخلی و خارجی یک لوله را نمی‌توان با دقت و به آسانی با یک خط کش مدرج اندازه گرفت. برای اندازه گیری دقیق‌تر آنها از کولیس استفاده می‌شود. کولیس از ترکیب یک خط کش مدرج و یک ورنیه متحک درست شده است. خط کش ورنیه دارای دو شاخک است شاخک‌های کوچک برای اندازه گیری قطر داخل و شاخک‌های بزرگ برای اندازه گیری قطر خارجی اجسام بکار می‌رود.



خط کش برحسب میلیمتر مدرج شده ورنیه دارای درجه بندی کوچکی است که اغلب شامل 10 قسمت بوده و معادل 9 میلیمتر است یعنی 9 میلیمتر در روی خط کش کوچک‌تر است. با این نوع کولی یه آسانی می‌توانیم تا 1.10 میلیمتر را اندازه بگیریم. دقت اندازه گیری کولیس از تقسیم کردن یک درجه خط کش به تعداد تقسیمات ورنیه به دست می‌آید.

برخی ا انواع کولیسها برای اندازه گیری عمق یک تیغه باریک دارند که به ورنیه متصل است و با آن حرکت می‌کند. اگر صفر ورنیه بر صفر خط کش منطبق باشد انتهای تیغه بر انتهای خط کش منطبق می‌گردد در صنعت برای اندازه گیری قطر گلوله و سیلندر و
پیستون و طول وسایل مختلف از انواع کولیس‌ها با بزرگی‌های مختلف استفاده می‌شود.

روش کار کولیس

اندازه گیری قطر یا طول

جسمی را که منظور تعیین طول با قطر خارجی آن است در بین شاخک‌های ثابت و متحرک بزرگ قرار می‌دهند بطوری که هر دو شاخک با بدنه جسم تماس داشته باشند سپس به کمک ورنیه و خط کش اندازه طول یا قطر گلوله را تعیین می‌کنند. درجات را از روی خط کش (عددی که صفر ورنیه در مقابل آن قرار دارد و یا از آن گذشته است) و کسر درجات را از روی ورنیه می‌خوانند برای کسر درجات از درجات ورنیه را پیدا می‌کنند که درست در برابر یکی از درجات خط کش قرار گرفته است.

اندازه گیری قطر داخلی

برای اندازه گیری قطر داخلی مثلا قطر یک لوله دو شاخک بالایی را در داخل لوله فرو می‌برند و ورنیه را برای خط کش آنقدر جابجا می‌کنند تا دو شاخک با جدار داخلی لوله تماس پیدا کنند. کولیس تا حدی در داخل لوله می‌چرخانند تا دو شاخک بر قطر لوله منطبق گردد. در این حالت قطر داخلی را با روش قبلی از روی خط کش و ورنیه می‌خوانند.

 


ریز سنج

 
ضخامت ورقه‌های نازک و سیم‌های نازک را با اسبابی به نام ریز سنج اندازه می‌گیرند این اسباب از ترکیب یک پچ و یک مهره مدرج ساخته شده است. در این وسیله ، مهره استوانه‌ای است تو خالی که سطح خارجی آن مدرج شده است. این استوانه به کمانی متصل است در انتهای دیگر کمان زایده‌ای وجود دارد که به آن سندان می‌گویند.

پیچ در داخل کلاهکی قرار دارد و در داخل مهره حرکت می‌کند، کلاهک پیچ بر روی سطح خارجی مهره جابجا می‌شود. در صورتی که پای پیچ 0.5 میلیمتر باشد دور کلاهک پیچ به پنجاه قسمت و اگر پای پیچ یک میلیمتر باشد دور کلاهک پیچ به صد قسمت تقسیم می‌شود به آن قسمت از پیچ که از داخل مهره خارج شده و در داخل کمان جابه جا می‌گردد زباله می‌گویند.

اگر پیچ یک دور بپیچد در نوع اول زباله ریزسنج نیم میلیمتر جابجا می‌شود بنابراین وقتی پیچ به‌اندازه یک درجه بپیچد دهانه ریزسنج به ‌اندازه یک صدم میلیمتر باز یا بسته می‌شود. بنابراین با استفاده از ریزسنج دقت‌اندازه گیری تا میلیمتر بالا می‌رود.

روش کار ریز سنج

برای اندازه گیری جسم مورد نظر را از بین زبانه و سندان قرار می‌دهند و پیچ کلاهک آنقدر می‌چرخانند تا جسم با زبانه و سندان تماس پیدا کند. برای چرخاندن کلاهک پیچ ، پیچ مرز گرد را می‌پیچانند پس از تماس با زبانه با جسم ، پیچ هرز گرد صدا می‌کند. با شنیدن صدا عمل پیچاندن را متوقف می‌کنند. در غیر این صورت از حساسیت اسباب کاسته می‌شود درجات میلیمتر داروی مهره و درجات صدم میلیمتر داروی کلاهک پیچ می‌خوانند. درجه‌ای از کلاهک پیچ خوانده می‌شود که در امتداد خط افقی مهره قرار دارد.


           



:: موضوعات مرتبط: فیزیک1 , ,
:: بازدید از این مطلب : 1820
|
امتیاز مطلب : 43
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
تاریخ انتشار : 27 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زهرا

http://www.physioweb.org/IMAGES/ulna_radius.jpg

 

 

عضلات ناحیه شانه:

 

 

1-عضله خاری فوقانی (supraspinatus ) :

 

 

 در حفره ی فوق خاری کتف ( به تکمه ی بزرگ  بازو )

 

 

»  عمل: abduction  بازو و تقویت کپسول مفصل شانه از بالا .

 

 

» عصب : سوپرا اسکاپولا

 

 

2-عضله ی تحت خاری ( infra spinatus ) :

 

 

 از حفره ی تحت خاری به تکمه ی بزرگ بازو کشیده می شود.

 

 

» عمل: چرخش به خارج بازو و تقویت کپسول مفصل شانه در عقب و بالا

 

 

» عصب : سوپرااسکاپولار

 

 

3- ترس ( گرد ) مینور :

 

 

 از حفره ی تحت خاری به تکمه ی بزرگ کشیده می شود.

 

 

»عمل : تقویت کپسول مفصل شانه از عقب و پائین و چرخش به خارج بازو

 

 

»عصب: اگزیلاری

 

 

( نکته : سه عضله فوق همگی به تکمه ی بزرگ بازو اتصال دارند. )

 

 

4- عضله ی ترس ماژور : از حفره تحت خاری به لبه داخل ناودان بین تکمه ای بازو کشیده می شود.

 

 

نقشی در تقویت کپسول مفصل شانه ندارد.

 

 

»عمل  :  مدیال روتایشن ( چرخش به داخل ) بازو 

 

 

»عصب :  ساب اسکاپولار تحتانی

 

 

5- عضله ی دلتوئید : گردی شانه را می شازد. از ترقوه – اکرومیون و خار کتف منشاء می گیرد. و به توبروزئید دلتوئید در سطح خارجی بازو می چسبد.

 

 

»عمل : ابداکشن بازو        »عصب : اگزیلاری

 

 

6- عضله پکتورالیس ماژور: جدار قدامی اگزیلاری را می سازد .

 

 

»عمل : Medial Rotation & Addaction

 

 

»عصب : پکتورال خارجی و داخلی )  CIBA412  (

 

 

7- عضله ی پکتورالیس مینور : از دنده 3 و 4 و 5 به زائده ی کوراکوئید کتف کشیده می شود.

 

 

»عمل : نوک شانه را پایین می آورد .

 

 

»عصب : پکتورال داخلی و خارجی

 

 

8- عضله ی ساب اسکاپولاریس

 

 

 از حفره ساب اسکاپولار ( سطح قدامی اسکاپولا شروع و به تکمه ی کوچک بازو می چسبد .

 

 

تقویت مفصل شانه از جلو.

 

 

» عمل: Adduction  ومدیال روتایشن .

 

 

»عصب : ساب اسکاپولار فوقانی و تحتانی .

 

 

    نکته

 

 

عضله ی سوپرا اسپیناتوس کپسول را از بالا تقویت می کرد. عضله ی ساب اسکاپولار کپسول را از جلو تقویت می کند و عضلات اینفرا اسپایناتوس وترس مینور کپسول را از عقب تقویت می کنند. این 4 عضله را کلاهک گرداننده مفصل شانه Rotator CUFF muscle  می نامند.

 

 

عضلات ناحیه بازو : دو دسته اند.

 

 

a)عضلات قدام بازو که عبارتند از :

 

 

 1-کوراکوبراکیالیس از کنار قدامی استخوان بازو و به رأس زائده کوراکوئید کشیده می شود.

 

 

»عمل : نوک شانه را پایین می آورد.

 

 

»عصب : موسکولوکوتانئوس یا عصب عضلانی-جلدی

 

 

1-باسپس براکی یا دوسر بازوئی:

 

 

 سر دراز از تکمه سوپراگلنوئید و سر کوتاه از رأس زائده کوراکوئید شروع شده و به توبروزئید استخوان رادیوس می چسبد.

 

 

»عمل : Flexion مفصل آرنج و سوپیناسیون مفصل آرنج

 

 

»عصب: موسکولوکوتانئوس

 

 

3-عضله براکیالیس از نیمه تحتانی سطح قدامی بازو شروع شده و به توبروزئید اُلنامی چسبد.

 

 

»عمل :Flexion آرنج

 

 

»عصب: نیمه خارجی : رادیال / نیمه داخلی : موسکولوکوتانئوس

 

 

» نکته : تمام عضلات قدام بازو از عصب موسکولوکوتانئوس عصب می گیرند فقط نیمه خارجی براکیالیس از رادیال عصب می گیرد.

 

 

b) تنها عضله خلف بازو عضله سه سر بازوئی Triceps  می باشد که دارای سه سر دراز - خارجی و داخلی است.

 

 

سر دراز از تکمه اینفراگلنوئید؛ سر خارجی از بالا و خارج ناودان عصب رادیال سر داخلی از پایین و داخل ناودان عصب رادیال .سه سر یهم متصل شده و وتر نهایی به زائده آرنجی می چسبد ( به قسمت خلفی سطح فوقانی )

 

 

 »عمل : اکستاش مفصل آرنج

 

 

 »عصب : رادیال

نکته : ناودانی در خلف استخوان بازو قرار دارد و نیام ناودانی مارپیچی یا ناودان عصب رادیال که از داخل این ناودان عصب رادیال و شریان عمقی بازوئی عبور می کند.



:: موضوعات مرتبط: آناتومی , ,
:: بازدید از این مطلب : 5049
|
امتیاز مطلب : 34
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : 26 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زهرا

ترقوه

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری, جستجو
استخوان ترقوه (Clavicle) و کتف (Scapula) از نمای جلو

ترقوه استخوانی دراز است که همراه با استخوان کتف، بازو و جناغ،کمربند شانه‌ای را تشکیل می‌دهند. این استخوان از سمت داخل به جناغ و از سمت خارج به استخوان کتف متصل می شود. ترقوه تنها استخوان بین تنه و اندام فوقانی است و در تمام طولش قابل لمس است. شکل استخوان ترقوه در هر طرف قفسه سینه شبیه حرف «S» می باشد.

ترقوه تنها استخوان دراز بدن است که به صورت افقی قرار دارد و وزن اندام فوقانی را به تنه منتقل می‌کند و باعث دور نگه‌داشتن بازو از بدن می‌شود. این استخوان اولین استخوانی است که در بدن انسان و در جنین استخوانی می‌شود.

از بخش‌های مهم این استخوان می‌شود به تکمهٔ کونوئید و خط تراپزوئید اشاره کرد.



:: موضوعات مرتبط: آناتومی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1906
|
امتیاز مطلب : 53
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
تاریخ انتشار : 26 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زهرا

کتف

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری, جستجو
استخوان کتف (Scapula) و ترقوه (Clavicle) از نمای جلو

کتف یا اسکاپولا در آناتومی بدن انسان، نام استخوانی سه گوش و صاف در اندام فوقانی است. استخوان کتف به ترقوه و استخوان بازو، مفصل می شود.

این استخوان دارای سه کنار، سه زاویه، سه زائده و دو سطح است. در سطح خلفی (عقبی) یک خار برجسته وجود دارد که آن را به دو قسمت سوپرااسپاینوس و اینفرااسپاینوس تقسیم می‌کند. برخلاف سطح خلفی، سطح دنده‌ای (جلویی) ویژگی خاصی ندارد و یک حفره ساب‌اسکاپولار مقعر و کم عمق است که چند برجستگی خط مانند مایل بر روی آن وجود دارد.

از زوائد مهم این استخوان می‌توان به آکرومیون، خار و کوراکوئید اشاره کرد. همچنین تکمه‌های اینفراگلنوئید، سوپراگلنوئید و بریدگی سوپرااسکاپولار و اسپینوگلنوئید بر روی این استخوان قرار دارند.



:: موضوعات مرتبط: آناتومی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1734
|
امتیاز مطلب : 57
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
تاریخ انتشار : 26 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زهرا

http://www.iribb.com/UserFiles/File/86/anatumy1.jpg



:: موضوعات مرتبط: آناتومی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1313
|
امتیاز مطلب : 47
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
تاریخ انتشار : 26 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زهرا

چربیها

در چربیها به دو دسته مایع و جامد تقسیم بندی می شوند .

 

چه عاملی بر مایع و جامد بودن و ذوب چربیها تأثیر دارد ؟ این مایع و جامد بودن چه تأثیری در سلامتی دارد ؟

 

چربیها ترکیباتی هستند که از کربن ، هیدروژن و اکسیژن درست شده اند . اما از آنجا که نسبت هیدروژن به اکسیژن در ساختمان چربیها بیشتر از نسبتی است که در کربوهیدراتها داشتیم و این ویژگی را به چربیها داده که منبع فشرده و مناسبی از نظر انرژی باشند .

 

 

به عبارت دیگر یک گرم چربیها بیشتر از ۲ برابر یک گرم کربوهیدراتها و پروتئین ها انرژی حاصل می شود . چربیها معمولاً در حلالهای آبی حل می شوند مثل تتراکلرید کربن ، کلروفرم واتر. معمولاً چربیها از ترکیب اسیدهای چرب آلی با الکلهای آلی حاصل می شوند. الکل ساختمان چربی خوراکی گلیسرول را تشکیل می دهد ، چربی حاصله را گلیسیرید یا تری گلیسیرید می نامند. چون گلیسرول سه عامل الکلی دارد ، هر عامل الکلی با یک اسید چرب ترکیب می شود و چربی حاصله را گلیسیرید می نامند . بنابراین ماحصل تجربه چربیها ، الکل و اسیدهای چرب است. اسیدهای چربی که در ساختمان چربیها وجود دارد و معمولاً تعداد کربن هایشان زوج است و به سه دسته تقسیممی شوند :

 

۱- اسیدهای چرب کوتاه زنجیر

۲- اسیدهای چرب متوسط زنجیر

۳- اسیدهای چرب دراز زنجیر

 

۱- اسیدهای چرب کوتاه زنجیر : معمولاً ۴ تا ۶ اتم کربن در ساختمان خود دارند و معمولاً فرٌار هستند .

 

۲- اسیدهای چرب متوسط زنجیر : معمولاً ۸ تا ۱۲ کربن در زنجیره خود دارند و در درجه حرارت آشپزخانه یا معمولی مایع هستند ، علی رغم اینکه از اسیدهای چرب اشباع شده درست شده اند .

 

۳- اسیدهای چرب دراز زنجیر : ۱۴ تا ۳۰ کربن دارند ولی چربیهای خوراکی بیشتر ۱۴ تا ۲۲ کربنی هستند . پس عاملی که روی حالت فیزیکی یا نقطه ذوب چربی اثر دارد طول زنجیره اسید چرب آن است که خیلی مهم است . عامل دیگری که روی حالت فیزیکی چربی دخالت دارد اشباع بودن زنجیره اسید چرب یا وجود پیوند دوگانه روی زنجیره اسید چرب است . اسیدهای چرب دراز زنجیر جامدند ولی اسیدهای چرب دراز زنجیری که دارای یک یا چند پیوند دوگانه اند مایع هستند . اصولاً در تغذیه متعادل توصیه می شود که چربیها حداقل بیست درصد کالری و حداکثر سی درصد کالری را تشکیل دهند . اگر فرض کنیم که سی درصد کالری ما از چربیها تأمین می شود ،

 

 

سه دسته اسید چرب داریم :

اسید چرب اشباع یک پیوند

اسید چرب اشباع دوگانه

اسید چرب اشباع چند پیوند دوگانه
جایگاه این ها در رژیم غذایی ما باید چگونه باشد و چرا این نسبت ها وجود دارد ؟ اصولاً چربیهای اشباع یا جامد دراز زنجیر نباید بیش از ۹ درصد کالری و حداکثر ده درصد کالری تجاوز کند . یا از ۳/۱ کل چربی دریافتی بیشتر نباشد . این دسته از چربیها به طور طبیعی در مواد غذایی وجود دارند مانند شیر ، گوشت ، پنیر ، تخم مرغ ، گوشت و مرغ ( که هم چربی جامد و هم چربی مایع دارد ) که در آنها اسیدهای چرب اشباع شده وجود دارد . بنابراین آن ۹ تا ۱۰ درصد به طور معمولی در غذای ما وجود دارند .

 

در قسمت متابولیزم گلسترول اشاره خواهیم کرد که به طور کلی چربی های  اشباع ، گلسترول خون را بالا می برند . بنابراین باید احتیاط کرد که هر عامل افزایش گلسترول را حذف کنیم .

 

چربی ای که در پوست و بال مرغ وجود دارد هم چربی جامد و هم چربی مایع است که بعد از مصرف آن ، چربی های ماهی توصیه می شود . در چربیهای حیوانی بعد از ماهی ها ، چربی مرغ مناسب تر از چربی گوشت های قرمز است .

 

اسیدهای چرب دارای یک پیوند دوگانه مانند روغن زیتون یا روغن مایع ، که در روغن زیتون چربی مایع داریم که یک پیوند دوگانه دارد که اسید اولوئیک نامیده می شود .

در ذرت ، پنبه دانه ، آفتابگردان که روغن مایع هستند ، بیش از ۵۰ درصد روغن آن ها اسید چرب اولوئیک است و بین ۲۰ تا ۳۰ درصد هم اسیدهای چرب دارای چند پیوند دوگانه هستند. اصولاً توصیه می شود که اسیدهای چرب دارای چند پیوند دوگانه بیش از ۷ تا ۸ درصد کالری را تشکیل ندهند . علیرغم اینکه اسیدهای چرب دارای چند پیوند دوگانه ، بلاخص چربی ماهی ها ، پائین آورنده گلسترول است . چربیها این ویژگی مثبت را دارند و به این دلیل گفته می شود که از ۷ تا ۸ درصد مصرف آنها تجاوز نکند چون افراط در مصرف چربیهای دارای چند پیوند دوگانه ، خطر سرطان زایی دارد . اما اسیدهای چرب دارای یک پیوند دوگانه ، که اسید اولوئیک است و منحصراً در روغن زیتون ( بیش از ۵۰ درصد ) ، روغن آفتابگردان ، روغن پنبه دانه و روغن ذرت وجود دارد ، توصیه می شود که ۱۲ تا ۱۴ درصد سهم چربیها را تشکیل دهند.

 

 

در زندگی روزمره چگونه می توان عمل کرد ؟

در غذاهای روزانه نیازی نیست که به آنها چربی جامد اضافه کنیم چون در گوشت ، تخم مرغ ، پنیر ، شیر و ماست ۹ تا ۱۰ درصد چربی وجود دارد . بنابراین اگر از روغن  زیتون ، پنبه دانه و آفتابگردان در غذاهایمان استفاده کنیم ، تعادل مصرف چربی در برنامه غذایی رعایت شده است.

 

 

در بین روغن و چربیهای مواد غذایی ، بهترین روغن کدام است و چرا ؟

بهترین روغن ، روغن ماهی است چون اسید چرب اُمگاسه دارد و پائین آورنده گلسترول خون است .

بدترین روغن در جامعه ، روغن نباتی جامد است چون ایزمرترانس آن بالاتر از حد استاندارد است و بعد از آن روغن مارگارین است که قسمتی از آن مایع است . اما از نظر تأثیر سلامتی، علیرغم تبلیغات ، مناسب نمی باشند و بعد از آن پی ، دنبه و کره قرار می گیرد که چربی کره از انواع اسیدهای چرب است . روغن های مایع از نظر سلامتی مناسب هستند . ضمن اینکه یک حالت تعادل بین اسیدهای چرب اشباع شده و اسید چرب یک پیوند دوگانه و چند پیوند دوگانه وجود دارد .

عملکرد اسیدهای چرب ضروری در بدن چیست ؟ 

اعمال آنها چیست ؟ 

در چه مواد غذایی وجود دارند ؟

 

 

اسیدهای چرب ضروری دو نوع هستند :

۱- اسید لینولینک

۲- اسید گامالینولینک

 

اصولاً اسیدهای چرب ضروری در روغن مایع وجود دارند و اسیدهای چربی که دارای چند پیوند دوگانه هستند وجود دارد . مهمترین اسید چربی که وجود دارد ، امگاسه است که منحصراً در روغن ماهی وجود دارد و ویژگی خاصی به روغن ماهی داده است . در حقیقت چربی گوشت یا پروتئین ماهی بهترین چربی است ، زیرا اسید چرب ضروری نه تنها کلسترول خون را بالا نمی برد بلکه باعث کاهش کلسترول خون می شود . پس از آن اسید چرب امگاشش را داریم که در روغن نباتی ، پنبه دانه و آفتابگردان وجود دارد و از نظر تغذیه ای اهمیت ویژه ای دارد .

در مجموع اسیدهای چرب که دارای پیوند دوگانه هستند تنها ۷ تا ۸ درصد کل کالری بدن انسان را تأمین می کنند و افراط در مصرف آنها تأثیر سرطان زایی دارد .

 

 

علائم کمبود اسیدهای چرب ضروری عبارتند از :

توقف در رشد ( مخصوصاً در دوران رشد )

ایجاد ضایعات پوستی ( اگزما )

اختلال در تولید مثل ، اختلال در شیر دادن

وجود پروتئین در ادرار ( که در اثر شکنندگی فرژلیتی اجزاء و لوله های موئینه کلیوی می شود )

 

 

اعمال اسیدهای چرب ضروری چیست ؟

اسیدهای چرب ضروری در ساختمان فسفو لیپیدها شرکت دارند و معمولاً فسفر لیپیدها در ساختمان سلولی نقش دارند در صورت کمبود فسفر لیپیدها ، متابولیسم انرژی مختل می شود . مثلاً متابولیسم در جداره میتوکندری انجام می شود و کمبود فسفولیپیدها منجر به اختلال در متابولیسم سلولی می شود .

همچنین اسیدهای چرب ضروری باعث کاهش کلسترول می شوند بنابراین وجود آنها و یا نسبت اسیدهای چرب ضروری به اسیدهای چرب اشباع شده عاملی است که در میزان کلسترول خون موثر است و نیز در ساختمان پرستوگلاندینها دخالت دارند زیرا پرستوگلاندینها اعمال حیاتی متعددی را در بدن انسان انجام می دهند .

 

 

متابولیسم چربیها :

معمولاً اسیدهای چرب از طریق بتا اکسیداسیون ، اکسیده می شوند . یعنی هر بار دو اتم کربن از زنجیره اسید چرب جدا می شود و با مشتق استیل کوانزیم A ترکیب می شود و استیل کوانزیم A می دهد . استیل کوانزیم A وارد چرخه کرپس می شود و تولید انرژی می کند.

چربیها در بدن با آتش قندها می سوزند ، یعنی در رژیم غذایی روزانه باید حداقل یک قند یا نشاسته ( ۷۰ تا ۱۵۰ گرم ) وجود داشته باشد تا متابولیسم چربی به طور کامل انجام شود. پس نباید در رژیم لاغری کل مواد نشاسته ای را حذف کرد وگرنه موجب نقص در سوخت و ساز بدن می شود و PH خون به هم می خورد .

به عنوان مثال فردی که اعتصاب کرده و زنده مانده است به دلیل این است که ( نمک ، آب و شکر ) را زیر نظر پزشک مصرف کرده است . معمولاً در اعتصاب غذایی خشک انسان تنها یک هفته یا ده روز زنده می ماند .

مصرف نمک و آب در رژیم غذایی باعث متابولیسم چربی کامل می شود . این بدان معنی است که بدن انسان به حداقل مواد قندی و نشاسته ای نیاز دارد تا متابولیسم چربی کامل انجام گیرد. در صورت افراط در دریافت کربوهیدراتها ، کربوهیدراتها به چربیها تبدیل می شوند و مخصوصاً اگر چربیها از قندها باشند اسیدهای چرب دراز ، زنجیر اشباع ایجاد می کنند که برای سلامتی انسان مضر هستند .

اگر تریگلیسیرید خون بالا باشد عده ای فکر می کنند که فقط باید چربیها تعدیل شوند در صورتیکه علاوه بر مصرف کم چربیها ، باید مصرف مواد غذایی حاوی قند و شکر را نیز کم کرد.

 

 

کلسترول : 

کلسترول از نظر ترکیب شیمیایی یک الکل آلی است ، اما از آنجا که در تقسیم بندی ها در ترکیبات چربیها و اسیدهای چرب بدن قرار می گیرد و در حلالهای چربی محلول شده است اصطلاحاً چربی نامیده می شود . پس چربی نیست و یک الکل است ولی جزء ترکیبات چربیهاست.

در حقیقت متابولیسم و وجود کلسترول به وجود و میزان چربیها مرتبط است به همین دلیل جزء چربیهای بدن محسوب می شود . اغلب مواد غذایی ، کلسترول دارند ، ضمن اینکه کلسترول برای بدن لازم است و در ساختمان بسیاری از هورمونها از جمله هورمونهای جنسی وجود دارد .

 

 

کارکرد کلسترول در بدن :

کلسترول ماده غذایی ضروری است ، مهمترین منابع غذایی کلسترول جگر ، زرده تخم مرغ ، میگو ، گوشت قرمز ، کله پاچه و مغز است و در مواردی که فرد مبتلا به کلسترول خون بالاست، باید دریافت این غذاها را به شدت محدود کند . مقدار کلسترول دریافتی از غذاهای روزانه به طور متوسط نیم گرم است . اما نستز آندوژن حدود دو گرم است . بنابراین آنچه که مهم است تأثیر گذاری بر نستز آندوژن است .

 

 

عواملی که بر نستز کلسترول موثرند عبارتند از :

۱- سن ، کلسترول با سن بالا می شود .

۲-جنس ، تا زمانیکه هورمونهای جنسی زنانه ، در زمان فعالیته می کنند میزان کلسترول خون پایین است و در دوران بارداری به علت تغییرات هورمونی و در دوران یائسگی ، میزان کلسترول بالا می رود . به همین دلیل اوج سکته های قلبی و عروقی و مغزی در خانم ها یک دهه دیرتر از آقایان است .

هورمونهای جنسی زنانه نقش محافظتی در برابر سکته دارند .

 

 

عواملی که بر روی کلسترول تأثیر دارند عبارتند از :

۱- میزان انرژی دریافتی

۲- نوع چربی

۳- فعالیت

 http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/6/6a/insulin.1.jpg



:: موضوعات مرتبط: میکروبیولوژِی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1212
|
امتیاز مطلب : 57
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : 26 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زهرا

پروتئين ها، تركيبات آلي بزرگ و پيچيده اي هستند. كلمه پروتئين از واژه پروتئوس به معني «مقام اول» يا اولويت گرفته شده است. پروتئین عامل اصلي و اوليه زندگي است و بدون آن حيات ممكن نيست. پروتئين ها مانند كربوهيدرات ها و چربي ها داراي كربن، ئيدروژن، اكسيژن هستند و علاوه بر اينها حاوي ازت (نیتروژن) نيز هستند. حدود يك ششم پروتئين، ازت است. اسيدهاي آمينه واحدهاي تشكيل دهند پروتئين ها هستند. در بدن و مواد غذايي حدود 20 اسيد آمينه وجود دارد. در طول هضم، پروتئين ها به اسيدهاي آمينه تبديل مي شوند. وقتي دو اسيد آمينه به يكديگر متصل مي شوند، آن اتصال را «پيوند پپتیدی» مي نامند.

هرگونه حيواني و گياهي، نوع پروتئين هاي خاص خود را دارد. به علاوه در هر گونه نيز پروتئين هاي هر بافت منحصر به فرد است. پروتئين ها به عنوان يك ماده مغذي زياد مقدار، با واحد گرم اندازه گيري مي شوند. هر گرم پروتئين مساوي با چهار كيلوگرم انرژي است. پروتئين ها در رژيم غذايي ده تا 15 درصد انرژي را تأمين مي كنند. در بدن، پروتئين به چربي قابل تبدیل است.

نقش پروتئين ها در بدن

1-نقش ساختماني

2-اعمال تنظيمي

3-تأمين انرژي

نقش ساختماني: پروتئين ها اجزاي ضروري تمام سلول ها در موجودات زنده هستند. ماهيچه ها تقريباً نيمي از پروتئين ها را در خود دارند. كلاژن يك پروتئين ساختماني عمده در استخوان ها، تاندون ها، رباط ها، ديواره رگ ها، پوست و بافت همبند است. هنگامي كه يك بافت جديد ساخته مي شود، به عنوان مثال در دوران بارداري، نوزادي و كودكي، پروتئين بيشتري مورد نياز است.

اعمال تنظيمي: بسياري از مواد تنظيم كننده بدن نظير كروموزوم ها، هورمون ها،‌ آنزيم ها، رنگدانه هاي پوست و ... ماهيت پروتئيني دارند. پروتئين ها براي حفظ تعادل اسيد و باز در بدن لازم هستند.

تأمين انرژي: اگر رژيم غذايي، كالري كافي به بدن نرساند، پروتئين غذايي براي تأمين انرژي به مصرف مي رسد. در گرسنگي مزمن، بدن ذخاير كربوهيدرات و چربي و همچنين بافت هاي پروتئيني را مورد استفاده قرار مي دهد و پروتئين ماهيچه ها قبل از پروتئين اندام هاي حياتي مانند قلب، ريه ها و مغز استفاده مي شود. برعكس هنگامي كه رژيم غذايي پروتئينی بيشتر از نياز بدن جهت ساختن و ترميم بافت ها فراهم كند، پروتئين اضافي فوراً به صورت انرژي (به شكل گلوكز) در دسترس قرار مي گيرد يا به صورت چربي ذخيره مي شود.

هضم،‌ جذب، دفع

هضم: در بزاق آنزيمي كه پروتئين ها را تجزيه كند، وجود ندارد. بنابراين اولين مرحله هضم در معده آغاز مي شود و در روده كوچك كامل مي شود.

قابليت هضم پروتئين: درصدي از پروتئين كه براي جذب در دسترس است، قابليت هضم پروتئين ناميده مي شود. حدود 97 درصد پروتئين شير و تخم مرغ هضم مي شود. پروتئین گوشت، مرغ و ماهي كمتر هضم مي شوند. حدود 75 تا 85 درصد پروتئين هاي گياهي هضم مي شوند.

دفع: دفع اسيدهاي آمينه و مواد زايد حاصل از متابوليسم آنها از طريق لوله گوارش، كليه ها، پوست و ريه ها انجام مي شود.

اسيدهاي آمينه ضروري

اسيدهاي آمينه از نظر نقش تغذيه اي به دو گروه ضروري و غير ضروري تقسيم مي شوند. اسيدهاي آمينه اي را كه بدن نمي تواند به نسبتي كه براي رشد و نگهداري بافت ها لازم است بسازد، اسيدهاي آمينه ضروري مي نامند. نه تا از 20 اسيد آمينه، ضروري هستند كه بايد از رژيم غذايي روزانه تأمين شوند. پروتئين هايي كه حاوي ميزان مناسبي از تمام اسيدهاي آمينه ضروري هستند، به نام پروتئين كامل يا پروتئين با كيفيت خوب و ارزش بيولوژيكي بالا ناميده مي شوند. تنها پروتئين تخم مرغ و شير پروتئين كامل است. ساير پروتئين هاي حيواني، نيمه كامل هستند. به استثناي ژلاتين كه فاقد دو اسيد آمينه ضروري (ليزين و تريپتوفان) است و از پروتئين هاي نسبتاً كامل به حساب می آید. پروتئين هاي با ارزش بيولوژيكي پايين نيمه كامل هستند، به استثناي مغزها. مخلوط كردن دو نوع پروتئين گياهي يا افزودن مقدار كمي پروتئين حيواني به يك پروتئين غير كامل باعث بالا رفتن ارزش بيولوژيكي پروتئين غير كامل خواهد شد. به عنوان مثال می توان از مخلوط گندم و سويا، اضافه كردن مقدار كمي شير به فراورده هاي گندم، مخلوط کردن حبوبات و غلات و .... نام برد. معمولاً اسيدهاي آمينه ضروي در پروتئين حيواني به مقداري است كه مقدار كمي از محصولات حيواني مي تواند كمبود اسيدهاي آمينه پروتئين گياهي را جبران بكند. بدين ترتيب مي توان پروتئين با كيفيت بالايي را كه منحصراً از پروتئين حيواني در آن استفاده نشده و بنابراين زياد هم گران نيست، تهيه و مصرف كرد (مخلوط پروتئين حيواني و گياهي).

منابع غذايي

پروتئين هاي حيواني نظير تخم مرغ، شير، پنير، ماست، گوشت قرمز، مرغ و ماهي داراي ارزش حياتي بالایی هستند. حبوبات و مغزها نيز منابع غني پروتئين به شمار مي روند. اگر چه كيفيت و مقدار  پروتئين غلات كمتر است، اما مقادير مصرفي نان، غلات، برنج و ماكاروني، نسبت مهمي از پروتئين دريافتي را فراهم مي كند. سبزي ها و ميوه ها بخش كوچكي از پروتئين رژيم غذایی را فراهم مي كنند.

مقدار مورد نياز

پروتئين تنها ماده مغذي زياد مقدار است كه براي آن ميزان توصيه شده غذايي وجود دارد. اين ميزان بر مبناي اسيدهاي آمينه موجود در مواد غذايي پروتئيني، قابليت هضم پروتئين، جنس و سن و وضعيت باروري در زنان تعيين مي شود. در دوران رشد (نوزادي، كودكي، بلوغ، بارداري و شيردهي) ميزان نياز بدن به پروتئين افزايش مي يابد. به طوركلي ده تا 15 درصد از كالري رژيم غذایی بايد از پروتئين تأمين شود. توصيه مي شود كه دو سوم از پروتئين دريافتي از منابع حيواني باارزش بيولوژيكي بالا تأمين شود. اگر چه كيفيت پروتئين نان، غلات و برنج و ماكاروني نسبت به پروتئين هاي حيواني كم است، اما مقدارمصرف روزانه اين مواد غذايي نسبت مهمي از دريافت پروتئين را تشكيل مي دهد.

كمبود پروتئين

سوء تغذيه انرژي پروتئين به دو شكل تظاهر مي كند كه به نام هاي كواشيوكور و ماراسموس نامگذاري شده است. به اين دو حالت سوء تغذيه پروتئين- انرژي گفته مي شود.

كواشيوكور: ناشي از دريافت ناكافي پروتئين است، اما كالري كافي به بدن مي رسد. اين حالت وقتي به وجود مي آيد كه يك نوزاد جديد در خانواده به دنيا مي آيد و كودك قبلي از شير گرفته مي شود. غذايي كه به كودك بزرگ تر داده مي شود نشاسته اي و كم پروتئين است و منجر به بروز نشانه هاي بيماري مي شود. وقتي كمبود پروتئين طولاني شود، آلبومين سرم پايين آمده،‌ مايعات در بدن تجمع مي كنند. پف اطراف چشم، تورم شكم و قوزك پا از نشانه هاي اين بيماري هستند. فرد در اين حالت قادر به مقاومت در برابر عفونت ها نيست.

ماراسموس: درماراسموس پروتئين و كالري،‌ هر دو ناكافي هستند. اين بيماري در كودكاني اتفاق مي افتد كه زود از شير گرفته مي شوند و شير خشك يا غذاي كافي به آنها داده نمي شود. از دست دادن چربي زير پوست وعضلات از مشخصات ماراسموس است. در ماراسموس، فرد از اندوخته پروتئين و ذخاير چربي براي انرژي استفاده مي كند. شخص كاملاً به نظر لاغر (پوست و استخوان) مي رسد. كمبود پروتئين هنگامي اتفاق مي افتد كه افراد مواد غذايي حاوي پروتئين كم مصرف كنند يا مواد غذايي داراي پروتئين با كيفيت پايين بخورند و يا كالري كافي دريافت نكنند. بعضي از اشخاص براي كاهش وزن از رژيم هاي محدود استفاده مي كنند و دريافت پروتئين آنها كم خواهد شد. بسياري از افراد مسن قادر به جويدن نيستند، شير نمي نوشند يا اعتقاد دارند كه به مواد غذايي پروتئيني مثل گوشت يا تخم مرغ نياز ندارند. شكستگي ها، سوختگي ها، عفونت ها و اعمال جراحي نياز به پروتئين را افزايش مي دهد.

 http://www.becomehealthynow.com/images/organs/lymphatic_immune/07_bh.gif



:: موضوعات مرتبط: میکروبیولوژِی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1480
|
امتیاز مطلب : 49
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : 26 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زهرا

کربوهیدراتها

تازه کردن چاپ
علوم طبیعت > شیمی > شیمی آلی > شیمی مواد غذایی (cached)



کربوهیدراتها دسته‌ای از ترکیبات شیمیایی طبیعی بسیار مهم از مواد تشکیل دهنده گیاهان ، گلها ، سبزیجات و درختان هستند. به علاوه کربوهیدراتها به عنوان سیستم منبع ذخیره انرژی عمل می‌کنند، آنها به آب ، کربن دی‌اکسید و گرما یا سایر انواع انرژی متابولیزه می‌شوند.

img/daneshnameh_up/a/aa/chocolate.jpg

کربوهیدراتها ، منبع مهم غذایی

بدین ترتیب کربوهیدراتها ، منبع مهم غذایی‌اند. کربوهیدراتها همچنین به عنوان واحدهای سازنده چربیها و نوکلئیک اسیدها عمل می‌کنند. سلولز ، نشاسته و قند معمولی ، کربوهیدرات می‌باشند. از آنجا که این ترکیبات چندین گروه عاملی دارند به چند عاملی موسومند. مانند گلوکز و بسیاری از اجزا سازنده ساده ، کربوهیدراتهای پیچیده دارای فرمول عمومی هستند.

نام و ساختار کربوهیدراتها

ساده‌ترین کربوهیدراتها ، قندها یا ساکاریدها هستند. با افزایش طول زنجیر ، تعداد کربنهای با مراکز فضایی افزایش می‌یابند و بدین ترتیب تعداد زیادی دیاسترومر امکانپذیر می‌شوند. خوشبختانه برای شیمیدانها عمدتا یکی از چند انانیتومر امکانپذیر ، اهمیت دارد. قندها ترکیبات پلی هیدروکسی کربونیل‌اند، از این رو می‌توانند همی استالهای حلقوی پایداری ایجاد کنند ، بدین ترتیب ساختارهای اضافی و تنوع شیمیایی برای این ترکیبات پدید می‌آید.
img/daneshnameh_up/9/94/011685.jpg

طبقه بندی قندها

کربوهیدراتها نام عمومی قندهای منومری (منوساکاریدها) ، دی‌مری (دی‌ساکاریدها) ، تریمری (تری‌ساکاریدها) ، الیگومری (الیگوساکاریدها) و پلیمری (پلی‌ساکاریدها) بدست آمده از قند (ساکاروم ، لاتین قند) می‌باشند. یک منوساکارید یا قند ساده ، یک آلدئید یا کتونی با حداقل دو گروه هیدروکسیل است. بدین ترتیب دو عضو ساده این طبقه از ترکیبات ، 2 و 3 - دی هیدروکسی پروپانال (گلیسرآلدئید) ، 1 و 3 - دی هیدروکسی پروپانون (1 و 3 - دی هیدروکسی استون) می‌باشند.

قندهای پیچیده از اتصال قندهای ساده همراه با حذف آب بدست می‌آیند. قندهای آلدئیدی بصورت آلدوزها طبقه بندی می‌شوند. آنهایی که عامل کتونی دارند، کتوز خوانده می‌شوند. بر اساس طول زنجیر ، قندها ، تریوز (3 کربنی) ، تتروز (4 کربنی) ، پنتوز (5 کربنی) ، هگزوز (6 کربنی) و غیره نامیده می‌شوند. از اینرو ، 2 و 3 - دی هیدروکسی پروپانول (گلیسرآلدئید) یک آلدوتریوز است. در حالی که 1 و 3 - دی هیدروکسی پروپانون یک کتوتریوز می‌باشد.

گلوکز

گلوکز ، قند خون یا قند انگور (گلایکیس ، در فرهنگ یونانی به معنی شیرین) که به دکستروز موسوم است، یک پنتاهیدروکسی هگزانال بوده ، از اینرو در خانواده آلدوزهگزوزها جای دارد. گلوکز بصورت طبیعی در بسیاری از میوه‌ها و گیاهان با غلظتی در گستره %0.08 تا 0.1% در خون انسان وجود دارد.

فروکتوز

ایزومر کتوهگزوزی گلوکز ، فروکتوز است. فروکتوز شیرین‌ترین قند طبیعی است (برخی از قندهای سنتزی شیرین‌ترند). فروکتوز نیز در بسیاری از میوه‌ها (فروکتوز در فرهنگ لاتین به معنی میوه) و در عسل وجود دارد.

ریبوز

قند طبیعی مهم دیگر آلدوپنتزو ریبوز است. این قند واحد ساختاری ریبونوکلئیک اسیدها می‌باشد. فرمول ساده یا تجربی برای همه قندها می‌باشد. این فرمول ، هم ارز فرمول هیدرات کربن است. این یکی از دلایلی است که به این دسته از ترکیبات کربوهیدرات گفته می‌شود.
img/daneshnameh_up/9/94/055734.jpg

دی‌ساکاریدها و پلی‌ساکاریدها

دی‌ساکارید از تشکیل دو مونوساکارید از طریق تشکیل یک پل اتری (معمول استال) بدست می‌آید. هیدرولیز دی‌ساکاریدها ، منوساکاریدها را دوباره بدست می‌دهد. تشکیل اتر بین یک منو و یک دی‌ساکارید یک تری‌ساکارید ایجاد می‌کند و تکرار این فرآیند نهایتا به تولید یک پلیمر طبیعی (پلی‌ساکارید) منجر می‌شود. چنین کربوهیدراتهای پلیمری ، تشکیل‌دهنده اسکلت اصلی سلولز و نشاسته هستند.

فعالیت نوری قندها

به استثناء 1 و 3 - دی‌هیدروکسی- پروپانون ، همه قندهایی که تاکنون ذکر شده‌اند، حداقل حاوی یک مرکز فضایی‌اند. ساده‌ترین قند کایرال ، 3 و 2 - دی‌هیدروکسی پروپانون (گلیسرآلدئید) با یک کربن نامتقارن است. فرم راست‌بر آن R است، به صورتی که در طرحهای فیشر مولکول نشان داده می‌شود، انانتیومر چپ‌بر آن ، S می‌باشد.

گر چه نامگذاری S و R برای نامیدن قندها کاملا رضایت بخش است، اما سیستم نامگذاری قدیمی هنوز بکار گرفته می‌شود. این سیستم نامگذاری ، قبل از تدوین پیکربندی مطلق قندها متداول بوده ، همه قندها را به 2 و 3 - دی‌هیدروکسی پروپانال (گلیسرآلدئید) مرتبط می‌سازد. در این روش بجای استفاده از S و R از پیشوند D برای انانتیومر (+) وL برای انانتیومر (-) گلیسرآلدئید استفاده می‌شود.

قندها ، تشکیل‌دهنده همی‌استالهای درون مولکولی

قندها ترکیبات هیدروکسی کربونیل‌اند و بایستی قادر به تشکیل درون مولکولی همی استال باشند. در واقع گلوکز و سایر هگزوزها و پنتوزها به صورت مخلوط در حال تعادل با ایزومرهای حلقوی همی‌استال خود هستند. در این مخلوط در حال تعادل ، ایزومر حلقوی همی‌استال برتر است. در اصل هر یک از پنج گروه هیدروکسی می‌توانند به گروه کربونیل آلدئید افزوده شوند. اما گرچه حلقه‌های پنج ضلعی نیز شناخته شده هستند، حلقه‌های شش ضلعی معمولا محصول برتر می‌باشند.

گسستگی اکسایشی قندها

واکنشگری که باعث شکستن پیوند C-C می‌شود، پریدیک اسید (HIO4) است. این ترکیب دی‌الهای مجاور را اکسایش کرده ، ترکیبات کربونیل ایجاد می‌شوند. از آنجا که اغلب قندها چندین دی‌ال مجاور دارند، اکسایش با HIO4مخلوط پیچیده‌ای ایجاد می‌کند. مقدار کافی از اکسنده ، زنجیر قند را بطور کامل به ترکیبات یک کربنی تبدیل می‌کند.

از این روش برای شناسایی ساختار قندها استفاده می‌شود. مثلا از مجاورت گلوکز با 5 اکی والان HIO4، پنج اکی والان فرمی اسید و 1 اکی والان فرمالدئید بدست می‌آیند. در اکسایش فروکتوز ایزومری نیز همان مقدار عامل اکسنده مصرف شده، اما محصولات ، 3 اکی والان اسید ، 2 اکی والان آلدئید و یک اکی والان دی‌اکسید هستند.

چند نمونه کربوهیدرات:

http://biology.clc.uc.edu/graphics/bio104/glucose1.jpghttp://www.daneshema.com/upload/mayor/upload/image/technology_engineering/chemistry/article/hydrocarbon.gifhttp://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/2/21/glycolise1.JPG



:: موضوعات مرتبط: میکروبیولوژِی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1624
|
امتیاز مطلب : 45
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : 26 مهر 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد